چگونه تغییر کنیم؟

چگونه باید تغییر کنیم ؟

 

زندگی ما آدمها ، صرف نظر از تفاوت های جزئی ، شباهت های بسیار زیادی به هم دارد .

 

 

زندگی من و خیلی ها در این چند خط خلاصه می شود :

از ابتدای زندگیم دغدغه های زیادی داشتم  و در دوران جوانی دغدغه اصلی من ادامه ی تحصیل ، انتخاب شغل مناسب و ازدواج بود .

 

این مراحل با هرزحمت و سختی که بود طی کردم .

 

اما در این دوران نیاز به درآمد بیشتر داشتم ، از کشاورزی رو آورم به کار شرکتی  درآمد نسبتا خوبی داشت اما جوابگوی نیازهای من نبود .

 

 بعد از گذشت چند سال و اخذ مدرک لیسانس وارد شغل جدید م یعنی بانک شدم وفکرم این بود که کار آخر من

و نیاز به هیچ گونه تلاشی به غیر کار بانک ندارم .

 

 باید مسکنی تهیه می کردم و درهمین دوران سرپناهی برای خودم تهیه کردم  و صاحب سه فرزند شدم و همه

این کارها فکرم را به خود مشغول کرده بودند .

 

با تمام توانم تلاش کردم و توانستم از این مراحل سخت و گاهی طاقت فرسا به خوبی عبور کنم و حتی موفق به

ارتقاء سطح شغلی خود تا رییسی بانک و بیشتر و زندگی ام شدم .

 

این مشغله ها تا بازنشستگی تا پیری ادامه خواهد داشت ……..

 

امروز بعد از گذشت تمام این مسائل و رفع شدن آنها ، فعالیت ها و اهداف  جدیدی به ذهنم می رسد که به نظرم

ضروری هستند وجای خوشحالی دارد که همچنان انرژی  و انگیزه لازم را برای پیشروی در مسیر جدید را دارم .

 

داستان زندگی هر شخصی با دیگری حتما متفاوت است و داستان زندگی شما با توجه  به شرایط ، جنسیت و

علایقتان با دیگران تفاوت دارند .

 

وقت و انرژی زیادی را صرف نیازهای اولیه و وقایع جاری زندگی می کنیم و این می شود وجه مشترک ما آدها .

 

دنیا با وقایع و حوادثی که برای ما پیش می آورد ما را دنبال خود کشیده و اداره می کند.

 

اگر خوب نگاه کنیم می بینیم که ما مدیریت می شویم و حوادث جهان ما را به هر جهتی که بخواهد هدایت می

کند .

 

دو حالت دارد اول اینکه حرف دل شما را زده ام و دوم اینکه  شاید در توصیف مشکلات اغراق کرده ام .

 

من توی این روزها برای متغیر بودن از خودم دو سوال می پرسم :

 

۱-آیا من می توانم زندگی بهتری نسبت به وضع موجود داشته باشم ؟

 

۲-آیا برای بهتر شدن زندگی خودم تلاش کافی و مناسب (هدف و برنامه ریزی) می کنم ؟

 

از هرکسی سوال می پرسم ، اکثراً دوست دارند که زندگی بهتری را تجربه کنند .

 

اغلب آنها منتظراین هستند که یک عامل بیرونی (دولت و یا پدر و مادر و رییس و….) کاری برایشان انجام دهد و

مشکلاتشان را به گردن دیگران می اندازند .

 

خودمان عامل تغییرات باشیم .

برای تغییر لازم است دو تفکر را باهم مقایسه کنیم :

 

  تفکرایستا  

  تفکررشد

  اقتصاد کشورم رو به رکود است ، و من

آینده خوبی ندارم .

  توی این بازار منفی وراکد، باید تلاش کنم تاثیر منفی برآینده ام

نگذارد .

  امیدوارم استاد ریاضی سال آینده ام در

دانشگاه ، استاد خوبی باشد و نمره خوبی

به من بدهد.

 تا به حال از ابتدای تحصیلم نتوانستم نمره خوبی دردرس 

ریاضی دریافت کنم ، بنابراین از ترم پیش رو، باید بیشتر از

همیشه تلاش کنم و یک نمره عالی دریافت کنم .

  بازیکنان در تیم ما بسیار ضعیف و بی مسئولیت  هستند ، احتمال برد ما در بازی بسیار ضعیف است .

  تعدادی از هم تیمی های من ضعیف بازی می کنند ، پس مسئولیت من سنگین تر وکار من سختر برای برنده شدن

است .

  کسی من را دوست ندارد و به من اعتماد ندارد .

  برای کسب اعتماد دیگران بیشتر تلاش کنم تا دوست

داشتنی تر شوم .

 

تفکرایستا : وضعیت اقتصادی ، استاد خوب ، هم گروهی خوب ، محیط غنی و دیگران هستند که نقش تاثیر

گذاری دارند و حرف آخر را می زنند .

 

تفکر ایستا باید همه چیز در حد عالی باشد و در کل راه حل مشکلات را در خارج از خود جستجو می کنند .

 

در تفکر از نوع رشد با وجود شباهت های زیاد با شخص اول اما خودرا موثر می داند و توجهی به دیگران ندارد .

 

در دنیای امروز نباید انتظار این باشیم تا شرایط تغییر کند و بعد از آن ، دست به کار شویم باید خودمان تغییر

را شروع کنیم .

 

اگر شرایط تغییر نکرد و تفکر ایستا  داشتیم بر سر ما چه خواهد آمد ؟

 

مسئولیت تمام آن زیان هایی که به ما وارد خواهد شد چه کسی به عهده خواهد گرفت ؟

 

دست از توجیه کردن برداریم ، به طلبکارمان نگوییم شرایط اقتصادی باعث شده نتوانیم بدهکاری به آن را

پرداخت کنیم ، از ما هرگز قبول نمی کند .

 

همه ما دوست داریم از زندگی لذت ببریم و دنیا به کاممان باشد، مگه این طور نیست ؟

 

لازم است بر اساس تفکر رشد عمل کنیم و به مشکلاتی که برایمان پیش می آید به دید چالش نگاه نکنیم و از آن

فرصت بسازیم برای رشد کردن بیشتر .

 

یاد گرفتیم عامل ناکامی خودمان را تقصیر شرایط و یا دیگران بیندازیم و این کار بسیار اشتباهی است .

 

همیشه خودمان را مسئول ایجاد تغییرات و تحولات مثبت بدانیم و غافل از این نکته نشویم که ما خودمان

مسئول سرنوشتمان هستیم  و اولین گام موفقیت را باید خودمان برداریم ،  تنها و تنها کسی که می تواند مسائل

زندگیمان را حل کند خودمان هستیم .

 

 

  قانون اول :«من مسئول سرنوشت خودهستم و باید در زندگیم تغییر ایجاد کنم .»  

 

همین الان که دارید این مطالب را می خوانید چند دقیقه دیگر از عمر گرانبهای ما گذشت .

 

ما معمولا منتظر روزها ، ماه ها و سال های آینده هستیم ، ذهنیت ما این است که در آینده شرایط بهتری برای

تغییروجود دارد .

 

همین حالا هدف خودمان را روی کاغذ بنویسیم و شروع کنیم ابتدا برنامه روزانه و هفتگی و در ادامه سالانه

برای آن بنویسیم .

 

بهترین زمان ممکن برای ایجاد تحول در زندگی خودمان ، همین حالاست چرا که گذشته وجود ندارد و آمدن آینده

نیز قطعی نیست.

 

  منتظرتغییرشرایط نباشیم وخودمان عامل تغییرباشیم وبه جای اثرپذیربودن اثرگذارباشیم

 

به نظرمن اگر همه افراد جامعه (از کارمند ساده تا رییس اداراه ، معلم ، از کارگرگرفته تا دانش آموز و پزشک

و…….)به قانون اول زندگی پایبند باشند و در حد توانایی شخصی و مسئولیتی که به عهده اشان واگذار شده

است شرایط را به سمت بهبود تغییر دهند ، چه اتفاق خوبی می افتد .

 

اگر هرکسی خودش را تغییربدهد و مسئولیت پذیر شود مثل کشور ژاپن ، بیساری از مشکلات جامعه خود به

خود حل می شود .

 

الان به چه شکلی است ، از همه توقع داریم بدون در نظر گرفتن شرایط محیطی ، وظایفشان را نسبت به ما

انجام دهند .

 

باید این توقع را باید از خودمان داشته باشیم و خودمان را شروع کننده تغییرات مثبت در جامعه بدانیم .

 

مشاهیر بزرگ جهان ، همگی افراد اثرگذاری بودند ، به جای اینکه بنشینند و انتظار تغییر شرایط باشند ، خودشان

عامل تغییرات شدند .

 

تاریخ بشریت مدیون آدمهی مسئولیت پذیر است .

 

هر دینی که داریم و با هر دیدی که نگاه کنیم :

اولین و مهمترین نکته این است که شخص من مسئول زندگی و سرنوشتم هستم و برای بهتر شدن نباید منتظر

تغییر شرایط باشم .

 

اگر به قانون اول پایبند باشیم به موفقیت خواهیم رسید .

 

شاد ، پیروز و سربلند باشید .

دیدگاه کاربران
  • اصغر نامجو ۲۲ بهمن ۱۳۹۷

    احسنت عالی بود

    • عبدالهادی عاملی ۲۲ بهمن ۱۳۹۷

      ممنون آقای نامجو بزرگوار

  • حسین بازیار حقیقی ۲۲ بهمن ۱۳۹۷

    دانشی که به ما آموزش می دن کاربردی نیست و من هم موافقم با این موضوع
    با تغییر خود حتما شرایط بهتری در انتظار ما خواهد بود

    • عبدالهادی عاملی ۲۲ بهمن ۱۳۹۷

      ممنونم آقای بازیار من هم با نظر شما موافقم چرا که در مدرسه و دانشگاه به ما دانش کم مصرف می دن و توی کار زیاد به کار ما نمی آیند

  • علوی ۹ اسفند ۱۳۹۷

    بدنبود ، با کاربردی بودن مقالات میتونست خیلی بهتر باشه

    • عبدالهادی عاملی ۹ اسفند ۱۳۹۷

      البته که مقالات می تواند بسیار کاربردی تر از این باشد اما مطالب مقاله خالی از لطف نبود و اگر ما از هر کتاب و یا مقاله یک کلمه و یا مطلب یاد بگیریم کار بسیار بزرگی است

  • مرجانی ۹ اسفند ۱۳۹۷

    همه ما تواین اوضاع نابودشدیم مال اینه که مسئولیت پذیر نیستیم
    خوب بود

    • عبدالهادی عاملی ۹ اسفند ۱۳۹۷

      بنظر من اگر روی تنها چیزهایی که اختیارش را داریم برنامه ریزی کنیم نتایج بهتری خواهیم داشت و تنها جایی که کاملا اختیازش راداریم مغز و قوه تخیل ماست ولی ما یاد گرفتیم که به همه چیز و همه کس گیر بدیم الا خودمون .
      میشود با هدف گذاری و برنامه ریزی به نتایج عالی دست پیدا کنید

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *