تغییر نگاه . . .
نویسنده : عبدالهادی عاملی مورخ: ۱۳۹۸/۱۰/۰۷
در کشور چشم بادمی ها مرد میلیاردری چشم درد شدیدی داشت و برای درد چشمانش درمانی پیدا نمی کرد…
بعداز اینکه از درمان دکتر ها نا امید شد پیش راهبی رفت و درمان دردش را از راهب خواستار شد…
راهب به او پیشنهاد عجیبی کرد و پیشنهاد این بود که به غیر از رنگ سبز به هیچ رنگ دیگری نگاه نکند و این همان تغییر نگاه بود…
مرد میلیاردر در راه که بر می گشت به فکر این افتاد که دستور خرید چندین بشکه رنگ سبز را دهد …
بعد از رسیدن به منزل همین کار انجام شد ، رنگ ها خریده شدند و همه جای خانه را رنگ سبز زدند ، همه لباس هایشان نیز به رنگ سبز درآمد و وسایل منزل و
حتی ماشینشان رابه رنگ سبز تغییر دادند…
چشمان مرد میلیاردر کم کم خوب شدند …
در زندگی کافیست نگاهمان را تغییر دهیم …
گذشت و گذشت تا اینکه روزی مرد میلیاردر از راهب برای تشکر و قدردانی دعوت به عمل آورد تا به منزل وی تشریف ببرند…
وقتی راهب به خانه میلیاردر می رسد و جویای حال و احوال او می شود…
مرد میلیاردر می گوید:
شفا یافتم و کاملا خوب شدم و تو کار بزرگی کردی …
ولی این گرانترین درمانی بود که تا به حال انجام داده ام…
راهب خیلی تعجب کرد و گفت : جالب این که ارزانترین نسخه ای بوده که تا الان تجویز کرده ام…
برای مداوا کردن خودتان ، تنها و تنها کافی بود عینکی با تم سبز تهیه می کردید و فقط همین !!
به یک نکته پی نبردی که برای درمان دردهایت ، نمی توانی دنیا را تغییر دهی …
بلکه باید فکرت را تغییر دهی و با تغییر نگرشت می توانی دنیا را به کام خود کنی ، همین !!
تغییر دنیا و آدم هایی که دور و بر ماست کار بسیار احمقانه ایست…
ولی ، تغییر نگرش ارزانترین و موثرترین راه موجود است…
باید احساس کنیم کنترل بسیار زیادی بر روی وضعیت مالی خودمان برای تغییر و بهتر کردن آن داریم …